داستان عهد خدا با حضرت ابراهیم

متن ویدیو:

سیزده سال بعد، هنگامی که ابراهیم 99 ساله بود، خداوند بار دیگر بر او ظاهر شد و گفت: "من عهدی را که بین من و تو و نسل تو پس از تو است، نسل به نسل تأیید خواهم کرد. من خدای تو و خدای فرزندانت خواهم بود و سرزمینی را که اکنون در آن به عنوان غریبه بیگانه زندگی می‌کنی به تو خواهم داد.

خداوند به ابراهیم ختنه کرد تا علامت عهد شود. او از او خواست که هر مرد اهل خانه اش را ختنه کند، چه در خانواده اش، چه خادمانش یا حتی در میان بردگانش. و این نشانه فیزیکی نماد ملموس عهد ابدی خواهد بود که خداوند با ابراهیم و فرزندانش بست. هر که ختنه نشود از قوم خود منقطع خواهد شد زیرا عهدشکنی کرده است."

خداوند همچنین به او گفت که سارا را برکت خواهد داد و همانطور که قبلاً قول داده بود به او پسری خواهد داد. ابراهیم خندید و با خود گفت: "آیا یک پیرمرد 100 ساله می تواند پسر داشته باشد؟ و سارا در 90 سالگی حامله می شود؟"

سپس ابراهیم به خدا گفت: "ای کاش اسماعیل را درود می‌فرستادی و اجازه می‌دادی در امنیت و در پناه تو زندگی کند." خداوند به او پاسخ داد: "همسرت سارا پسری به دنیا خواهد آورد و او را اسحاق می‌نامد. و او خواهد بود که با او و فرزندانش عهد می بندم یک پیمان ابدی.

در مورد اسماعیل بدان که من دعای تو را در حق او مستجاب کردم. من او را برکت خواهم داد و نسل او را زیاد خواهم کرد و او امت بزرگی خواهد بود. اما عهد من با اسحاق خواهد بود که سال آینده در همین موقع برای سارا متولد خواهد شد."

در همان روز ابراهیم و اسماعیل و تمام مردان اهل بیت او ختنه شدند. در واقع، سارا به قول خدا حامله شد و به ابراهیم پسری داد و او را اسحاق نامیدند.