مختصری دربارۀ نویسنده و کتاب:
جان فاکس (John Foxe) متولد سال ۱۵۱۶ در انگلستان و فوت شده در سال ۱۵۸۷.
او در سال ۱۵۶۳ برای درک عمیق پیام صلیب و راهی که مسیحیت تا به آنجا آمده بود، مجموعهٔ را تحقیق و تهیه نمود به نام «کتاب شهیدان». در این مجموعه او تلاش نمود تا به کلیسای انگلستان نشان دهد که قیمت دنبال کردن عیسی مسیح چقدر پربهاست و شاگردان و پیروان مسیح چگونه و با چی قیمتی پیام رستگاری و نجات خداوند را با خود به سرزمینهای دوردست از جمله خود انگلستان برده اند. این کتاب آنچنان تحت تاثیر اسقفان کلیسای انگلستان قرار گرفت که نسخههای فراوانی از آن را در سراسر کشور تحت اختیار کلیساها قرار دادند. کتاب فاکس توسط انجمن صدای شهیدان (Voices Of The Martyrs) با پیگیری شهیدان راه مسیح تا به امروز ادامه و کامل گشته است.
فیلیپُس
دو فیلیپُس در کلیسای اولیه وجود داشت. اولی فیلیپُس، اهل بیت صیدای جلیل، از اولین کسانی بود که به روایت یوحنا به فرمان مسیح به دنبال او رفته و از شاگردان مسیح گشت.[۱]
دومی فیلیپُسی بود که در نامۀ اعمال از او نام برده میشود. یکی از آن هیئت هفت نفره ای بود که کلیسای اورشلیم انتخاب کرده بود[۲] و کسی که به خواجۀ حبشی مژدۀ نجات را داد.[۳] چهار دختر باکره داشت که همهگی نبوت میکردند[۴] و اما فیلیپُس مورد نظر ما، شاگرد مسیح، به روایت یوحنا چندین بار در صحنۀ انجیل قید میگردد.
جایی که تخمین میزند که چگونه باید آن جمعیت هزار نفری را سیر کنند.[۵] جایی که یونانی ها پیش او میآیند تا او آنها را با مسیح آشنا سازد و او این را به آندریاس میگوید.[۶] یوحنا همچنین فیلیپُس را در شب آخر به یاد میآورد که از عیسی مسیح پرسید: «ای خداوند پدر را به ما نشان بده و این برای ما کافی است.» و عیسی خداوند در جواب او فرموده بود که: «ای فیلیپُس، در این مدت طولانی من با شما بودهام و تو هنوز مرا نشناختهای؟ هر کی مرا دید پدر را دیده است.»[۷] نام یونانی فیلیپُس و دانستن زبانهای گوناگون و همچنین شخصیت دوستانۀ او بعد از قیام مسیح از مرگ و دریافت روح القدس به نیرویی عظیم در او تبدیل گشت. تا از اینرو بتواند مژدۀ نجات مسیح را به سراسر دنیا ببرد.
از جالب ترین و بی نظیر ترین فعالیتهای این شاگرد میتوان ذکر کرد که نام او به عنوان تنها شاگرد مسیح در رساندن مژدۀ نجات به سرزمین گُل یا فرانسۀ امروزی برده شده است. همچنین نام او در رساندن مژدۀ نجات مسیح به سرزمین هیراپولیس در غرب ترکیۀ امروزی برده شده است. کلیسای که فیلیپُس در این شهر بنا نمود تنها کمی دورتر از هفت کلیسایی بود که یوحنا در نامۀ مکاشفه آورده است.
به شیوهٔ سنتی شهر هیراپولیس به قدمتی طولانی در ستایش و پرستش بتی معروف بنام سابازیوس که سمبول آن مار بود، شهرت داشت. همچنین چشمههای آب گرم معدنی در این شهر، سیاحت گران و مردم زیادی را از سراسر منطقه به آنجا میآورد. آنانی که در معبد خدای سابازیوس خدمت میکردند از وجود این غریبه که نام خدای بیگانۀ را بشارت میداد و باعث میگردید که بازار تجارت آنان کساد گردد، خشمگین بودند. به خصوص که به دلیل بشارت و فعالیتهای گستردۀ فیلیپُس مردم زیادی در آن شهر به عیسی مسیح ایمان آوردند و آن شهر مرکز گستردۀ از مسیحیان نو ایمان گردیده بود.
به دلیل فعالیتهای فیلیپُس تعداد زیادی کلیسا در آن شهر بنا گردید که تا به امروز بناهای قدیمی آن باقی مانده است. فیلیپُس تأسیس این کلیساها را به قیمت خون خود پرداخت نمود. نهایتاً سران معبد خدای سابازیوس حوالی سالهای 54 بعد از میلاد، فیلیپُس را دستگیر کرده و از آنجایی که مرگ بر صلیب مرسوم دنیای روم آن زمان بود و از آنجایی که او خدایی را بشارت میداد که بر صلیب کشته شده بود، پس او را نیز مصلوب ساختند. آنها به این نیز راضی نگشته و بدن او را بر صلیب سنگسار کردند.
(کتاب شهیدان نوشتۀ جان فاکس صفحات ۸ تا ۱۰)
Comments