top of page

عیسی پسرِ خدا

Updated: Nov 7, 2024


عیسی مسیح کیست ۲

شخصیت عیسی مسیح

عیسی مسیح کیست؟

بخش دوم


ما مسیحیان به این باور هستیم که عیسی مسیح پسر خداست.[1]

پسر خدا بودن عیسی مسیح را نباید به مفهوم اینکه خدا با زنی ازدواج کرد و عیسی متولد شد،‌ تلقی کرد. عیسی مسیح پدر جسمانی نداشت. بلکه خدا وی را به وسیلهٔ روح‌القدس در بطن دختر باکره (مریم) قرار داد.[2]


داکتر ویلیام. م. میلر می‌گوید: «در انجیل عیسی «کلمۀ خدا» هم نامیده می‌شود. لقب «پسر خدا» همبسته‌گی و یگانه‌گی عیسی را با خدا که پدر واقعی او است نشان می‌دهد، ولی لقب «کلمۀ خدا» به ما می‌فهماند که خدا به وسیلۀ عیسی مسیح با بنی نوع بشر سخن می‌گوید. در انجیل این طور می‌خوانیم: «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه چیز به واسطۀ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. در او حیات بود و حیات نور انسان بود… و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم جلالی شایستۀ پسر یگانۀ پدر.»[3] 


مقصود آیات فوق این است که خدا قبلاً به وسیلۀ انبیا و کتب آنها خود را ظاهر ساخته بود، بالاخره خود را به طور کامل به وسیلۀ شخص کاملی مکشوف فرمود.[4] این شخص کامل از یک پیامبر خیلی بزرگتر می‌باشد و در واقع با او (خدا) یکی است. زیرا این آیات انجیل به ما می‌گویند که این شخص کلمهٔ خدا و پسر خدا است. او ابتدا با خدا یکی بود و همه چیز به وسیلۀ او آفریده شد. سپس، در زمان مقرر، کلمهٔ ابدی خدا در رحم مریم باکره لباس بشری پوشید و به صورت عیسی مسیح ظاهر گردید. بنابراین ملاحظه می‌کنیم که او دارای دو طبیعت و یا دو جنبه بوده است، یکی جنبۀ الهی و دیگری جنبۀ انسانی.»[5] 

پس بیایید کتاب مقدس را باز کنیم و ببینیم که در این مورد چی می‌گوید:

 



۱. ظهور در عهد عتیق:

«پادشاه گفت: "پس چرا من حالا چهار نفر می‌بینم که با دست و پای باز در میان آتش قدم می‌زنند و آسیبی هم به آنها نرسیده است و نفر چهارم شبیه پسر خدا است."»[6]

در این صحنه، ظهور عیسی مسیح را قبل از تولدش به جهان به وضوح می‌بینیم.

 

۲. پیشگویی‌ تولد در عهد عتیق:

«پس در این صورت خداوند خودش علامتی به شما می‌دهد و آن اینست که باکره ای حامله شده پسری به دنیا می‌آورد و او را عِمانوئیل (یعنی خدا با ما است) می‌نامد.»[7]

اشعیای نبی هفتصد سال قبل تولد عیسی مسیح را پیشگویی نموده بود.

 

۳. پیشگویی تولد در عهد جدید:

خدا فرشتهٔ خود جبرئیل را به دختری باکرهٔ به نام مریم فرستاد، «فرشته به مریم ظاهر شد و گفت: ''سلام، ای کسی که مورد لطف قرار گرفته ای، خداوند با توست.'' اما مریم از آنچه فرشته گفت، بسیار پریشان شد و ندانست که معنای این سلام چیست. فرشته به او گفت: ''ای مریم، نترس زیرا خداوند به تو لطف نموده است! تو حامله شده، پسری به دنیا می‌آوری و نام او را عیسی خواهی گذاشت. او بزرگ خواهد بود و پسر خدای متعال نامیده خواهد شد. خداوند پروردگار تخت پادشاهی جدش داوود را به او عطا خواهد کرد. او تا ابد بر خاندان یعقوب فرمانروایی می کند و پادشاهی او هرگز پایانی نخواهد داشت.''

مریم به فرشته گفت: "این چگونه ممکن است؟ من با هیچ مردی نبوده ام."

فرشته به او جواب داد: "روح مقدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد انداخت. به این خاطر آن نوزاد مقدس، پسر خدا نامیده خواهد شد."» [8]

 

۴. ادعای خود عیسی مسیح:

عیسی مسیح بار ها خود را پسر خدا گفت و خدا را پدر خطاب می‌کرد.

• در نوجوانی:

«والدین عیسی همه ساله برای عید فِصَح به اورشلیم می‌رفتند. وقتی عیسی دوازده ساله بود، آنها مانند همیشه برای آن عید به آنجا رفتند. وقتی روزهای عید به پایان رسید، آنها دوباره عازم شهر خود شدند اما عیسی نوجوان در اورشلیم ماند. والدینش این را نمی‌دانستند؛ فکر کردند، عیسی در بین کاروان است. آنها بعد از یک روز سفر به جستجوی او در میان خویشاوندان و آشنایان خود پرداختند. چون عیسی را نیافتند، ناچار به اورشلیم برگشتند تا او را پیدا کنند. در روز سوم عیسی را در خانۀ خدا پیدا کردند که در میان معلمان مذهبی نشسته بود، به آنها گوش می‌داد و از آنها سوال می‌کرد. هر کس که سخنان عیسی را می‌شنید، از جواب های هوشیارانۀ او به حیرت می‌افتاد. والدین عیسی از دیدن او تعجب کردند و مادرش به او گفت: «پسرم، چرا با ما چنین کردی؟ ما با پریشانی زیاد دنبال تو می‌گشتیم.» عیسی گفت: «برای چه دنبال من می‌گشتید؟ مگر نمی‌دانستید که من باید مصروف کارهای پدر می‌بودم؟»[9]


• در سن بلوغ:

«چون عید فِصَح یهودیان نزدیک بود، عیسی به اورشلیم رفت. در خانۀ خدا کسانی را دید که مصروف فروش گاو، گوسفند و کبوتر بودند و عده یی از صرافان نیز در آنجا نشسته بودند.

پس عیسی از ریسمان قمچین ساخت و همۀ آنها را با گوسفندها و گاوها از خانۀ خدا بیرون راند. سکه های صرافان را دور انداخت و میزهای آنها را چپه کرد و به کبوتر فروشان گفت: «اینها را از اینجا بیرون ببرید. خانۀ پدر مرا به بازار تبدیل نکنید.»[10]


• در حضور شاگردان:

«دلهای شما پریشان نشود. به خدا توکل نمایید و به من نیز ایمان داشته باشید. در خانۀ پدر من جای بسیار است. اگر چنین نمی‌بود به شما می گفتم. من می روم تا برای تان جایی آماده سازم. وقتی رفتم و برای تان جایی آماده کردم، دوباره می‌آیم و شما را پیش خود می‌برم تا جایی که من هستم شما نیز آنجا باشید. شما می‌دانید به کجا می‌روم و راه آن را نیز می‌دانید.» توما به او گفت: «ای سَروَرم، ما نمی‌دانیم که کجا می‌روی، پس چگونه می‌توانیم راه آن را بفهمیم؟» عیسی به او جواب داد: «من راه، راستی و زنده‌گی هستم. هیچ کس جز به وسیلۀ من نزد پدر نمی‌آید. اگر مرا می‌شناختید پدر مرا نیز می‌شناختید، از این پس شما او را می‌شناسید و او را دیده اید.» فیلیپُس به او گفت: «ای سَروَرم، پدر را به ما نشان بده و این برای ما کافی است.» عیسی به او گفت: «ای فیلیپُس، آیا در این مدت زیادی که با شما بوده ام، هنوز مرا نشناخته ای؟ زیرا هر کسی مرا دید، پدر را دیده است. پس چگونه می‌گویی پدر را به ما نشان بده؟ آیا ایمان نداری که من در پدر هستم و پدر در من است؟ سخنانی را که به شما می‌گویم از خودم نیست. آن پدری که در من ساکن است، همۀ این کارها را انجام می‌دهد. به من ایمان داشته باشید که من در پدر هستم و پدر در من است. یا حداقل به کارهایی که می‌کنم، ایمان داشته باشید. به یقین به شما می‌گویم، هر کسی به من ایمان داشته باشد، آنچه می‌کنم، او هم خواهد کرد و حتی کارهای بزرگتری هم انجام خواهد داد، زیرا من نزد پدر می‌روم. و هر آنچه به نام من بخواهید، من آن را انجام خواهم داد تا پدر توسط پسر جلال یابد. هر چیزی که شما به نام من بخواهید، من آن را انجام خواهم داد.»[11] (لطفاً فصل ۱۷ انجیل یوحنا را بخوانید).


• در حضور مردم:

«من و پدر یکی هستیم. »[12]

«پس چرا به من که پدر، مرا برگزیده و به جهان فرستاده است نسبت کفر می‌دهید وقتی می‌گویم پسر خدا هستم؟»[13] (لطفاً فصل پنجم انجیل یوحنا  را نیز از اول تا آخر بخوانید).

وقتی عیسی این را شنید گفت: «این بیماری به مرگ او منجر نخواهد شد بلکه وسیله‌ای برای جلال خداست تا پسر خدا نیز از این راه جلال یابد‌‌.»[14]

 

۵. خدا عیسی را پسر خطاب می‌کند:

بعد از تعمید گرفتنِ عیسی مسیح، خدای پدر عیسی مسیح را پسر خطاب می‌کند:

«همین که عیسی تعمید گرفت و از آب بیرون آمد، آسمان باز شد و او روح خدا را دید که مانند کبوتری پایین شده به سویش می‌آید. آنگاه صدایی از آسمان شنیده شد که می‌گفت: «این است پسر عزیز من که از او خوشنودم.»[15]

• بزرگی عیسی مسیح آشکار می گردد:


«بعد از شش روز عیسی، پِترُس، یعقوب و یوحنا برادر یعقوب را با خود گرفته به بالای کوه بلندی بُرد تا با هم تنها باشند. در حالی که شاگردان می‌دیدند، چهرۀ عیسی تغییر کرد، رویش مانند آفتاب درخشید و لباسش مانند نور سفید گشت. در همین موقع شاگردان، موسی و الیاس را دیدند که با عیسی صحبت می‌کردند. آنگاه پِترُس به عیسی گفت: «سَروَرم! خوب است که ما اینجا هستیم. اگر اجازه بدهی سه خیمه در اینجا بسازیم: یکی برای شما، یکی برای موسی و یکی هم برای الیاس پیامبر.» هنوز سخن او تمام نشده بود که ابر درخشنده یی آنها را فرا گرفت و از آن ابر صدایی شنیده شد که می‌گفت: «این است پسر عزیز من که از او خوشنودم. به او گوش دهید.»[16]


به همین دلیل یوحنا نوشت: «اگر ما شهادت انسان را می‌پذیریم، شهادت خدا قوی تر از آن است، زیرا خدا این شهادت را دربارۀ پسرش داده است. هر کسی که به پسر خدا ایمان دارد، شهادت او را نیز در دل خود دارد اما اگر کسی شهادت خدا را قبول نکند و گواهی او را در مورد پسرش نپذیرد، خدا را دروغگو شمرده است. شهادت این است: خدا به ما زنده‌گی ابدی داده است و این زنده‌گی در پسر اوست. کسی که پسر خدا را دارد، زنده‌گی دارد و کسی که پسر خدا را ندارد، صاحب زنده‌گی نیست.»[17]

 

۶. شهادت یحیی پیامبر:

«روز بعد، یحیی چون عیسی را دید که به طرف او می‌آید، گفت: «ببینید این است آن برۀ خدا که گناه جهان را بر می‌دارد! این است آن کسی که درباره اش گفتم، مردی بعد از من می‌آید که از من برتری دارد، زیرا او پیش از من بوده است. من او را نمی‌شناختم، اما آمدم تا با آب تعمید دهم و به این وسیله او را به اسرائیل بشناسانم.»

یحیی شهادت خود را این طور ادامه داد: «من روح مقدس را دیدم که به صورت کبوتری از آسمان پایین شد و بر او قرار گرفت. من او را نشناختم اما خدا که مرا فرستاد تا با آب تعمید دهم، به من چنین گفته بود، هرگاه ببینی که روح مقدس بر کسی نازل شود و بر او قرار گیرد، او همان کسی است که با روح مقدس تعمید می‌دهد. من این را دیدم و شهادت می‌دهم که او پسر خدا است.»[18]

 

۷. شیطان نیز می‌دانست:

شیطان به خوبی می‌دانست که عیسی پسر خداست. اما برای این که در دل وی شک ایجاد کند و باعث وسوسه اش شود از کلمهٔ «اگر» استفاده کرد:

«آنگاه روح مقدس، عیسی را به بیابان بُرد تا شیطان او را وسوسه کند. عیسی چهل شبانه روز، روزه گرفت و بالاخره گرسنه شد. در آن وقت شیطان به عیسی نزدیک شده، گفت: «اگر تو پسر خدا هستی بگو این سنگ ها به نان تبدیل شوند.» 


عیسی جواب داد: «نوشته شده است: انسان فقط به نان زنده نیست، بلکه با هر کلمه ای که خداوند می‌فرماید.» آنگاه شیطان او را به شهر مقدس (اورشلیم) بُرد و او را بر بام خانۀ خدا قرار داد، و به عیسی گفت: «اگر تو پسر خدا هستی، از اینجا خود را پایین بینداز، زیرا در کلام خدا نوشته شده است: خدا به فرشته گان خود فرمان خواهد داد و آنها تو را در دست های خود نگه خواهند داشت، تا مبادا پایت به سنگی بخورد.»[19]

 

۸. ارواحِ‌ پلید و شیطانی نیز عیسی مسیح را می‌شناختند که فرزند خداست:

• «هنگامی که عیسی به آن طرف بحیره، به سرزمین جَدَریان رسید، با دو مردی روبرو شد که از قبرستان ها بر می‌گشتند و گرفتار ارواح شیطانی بودند. آن دو مرد چنان خطرناک بودند که هیچ کس جرأت نداشت از آنجا عبور کند. عیسی دید که آن دو خطاب به عیسی فریاد می‌زدند: «ای پسر خدا، با ما چی کار داری؟ آیا به اینجا آمده ای تا ما را پیش از وقت عذاب دهی؟»[20]


• «کسانی نیز که گرفتار ارواح پلید بودند، وقتی چشمشان به او می‌افتاد، در مقابلش به خاک می‌افتادند و فریاد برآورده، می‌گفتند: «تو فرزند خدا هستی»![21]

• «مردم بعد از غروب آفتاب، دوستان بیمار خود را که مبتلا به مرض های گوناگون بودند نزد عیسی آوردند. عیسی دست خود را بر یک،  یک آنها گذاشت و تمام آنها را شِفا داد. ارواح شیطانی هم از عدۀ زیادی بیرون آمده فریاد می‌زدند: «تو پسر خدا هستی!» اما عیسی آنها را سرزنش کرد و اجازه نداد که حرف بزنند، زیرا ارواح شیطانی می‌دانستند که او همان مسیح وعده شده است.»[22]

 

۹. گواهی و اعتراف مردم:

بعضی از اشخاص و افراد مانند شاگردان، مردم، و افسران رومی که در آن زمان با عیسی مسیح معاشرت و تماس مستقیم داشتند نیز بعد از دیدن معجزات، شنیدن تعالیم، و قدرت عیسی مسیح بر همه چیز، به پسر خدا بودن عیسی مسیح اعتراف کردند:


• اعتراف شاگردان:

«سپس عیسی شاگردان خود را وادار کرد که به کشتی سوار شوند و پیش از او به طرف دیگر بحیره بروند. بعد خودش مردم را رخصت کرد. عیسی پس از این که مردم را رخصت داد، به بالای تپه ای رفت تا به تنهایی دعا کند. وقتی شام شد او در آنجا تنها بود. کشتی در بین بحیره به علت باد مخالف، گرفتار امواج شده بود. بین ساعت سه و شش صبح، عیسی بر روی آب قدم زنان نزد آنها آمد. وقتی شاگردان عیسی را دیدند که بر روی آب راه می رود، به وحشت افتادند و فریاد زدند: «این یک سایه است.» اما عیسی همان لحظه به ایشان گفت: «خاطر جمع باشید، من هستم، نترسید.» پترُس گفت: «ای استاد! اگر تو هستی به من امر کن تا من هم بر روی آب نزد تو بیایم.» عیسی گفت: «بیا.» پترُس از کشتی پایین آمد و بر روی آب به طرف عیسی رفت. اما وقتی شدت طوفان را دید، به ترس افتاد و در حالی که در آب غرق می‌شد، فریاد زد: «ای استاد، نجاتم بده!» عیسی فوراً دست او را گرفته گفت: «ای کم ایمان، چرا شک کردی؟» آنها سوار کشتی شدند و طوفان آرام شد. کسانی که در کشتی بودند، آمده عیسی را تعظیم کردند و گفتند: «به راستی که تو پسر خدا هستی.»[23]


• عیسی پرسید: «به نظر شما من کیستم؟» شمعون پِترُس جواب داد: «تو مسیح، پسر خدای زنده هستی.» آن وقت عیسی گفت: «ای شمعون پسر یونا، خوشا به حال تو! چون تو این را از انسان نیاموختی بلکه پدر من که در آسمان است، آن را بر تو آشکار ساخته است.[24]

• نتنائیل گفت: «ای استاد، تو پسر خدا هستی! تو پادشاه اسرائیل می‌باشی‌!»[25]

• مرتا گفت: «آری، خداوندا، من ایمان دارم که تو مسیح و پسر خدا هستی که می‌باید به جهان بیاید‌‌. »[26]

• مرقس مبشر و نویسندهٔ دومین انجیل در سرآغاز انجیل خود چنین می‌نویسد: «ابتدای انجیل عیسی مسیح پسر خدا. »[27]


• عیسی در مقابل شورای یهود:

«کاهن اعظم برخاسته از عیسی پرسید: «آیا به تهمت هایی که این شاهدان به تو می زنند، جواب نمی‌دهی؟»

اما عیسی خاموش ماند. پس کاهن اعظم گفت: «تو را به خدای زنده سوگند می دهم به ما بگو، آیا تو مسیح پسر خدا هستی؟» عیسی گفت: «همان است که تو می‌گویی. اما به شما می‌گویم که بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست خدای قادر مطلق نشسته و سوار بر ابر های آسمان می‌آید.» کاهن اعظم گریبان خود را پاره کرده گفت: «او کفر گفت! آیا شهادتی بالاتر از این می‌خواهید؟ شما حالا کفر او را با گوش خود شنیدید.»[28]

• مردم عادی نیز ادعای مسیح را شنیده بودند: یهودیان پاسخ دادند: «ما قانونی داریم که به موجب آن او باید بمیرد زیرا ادعا می‌کند که پسر خداست‌‌.»[29]


بعد از به صلیب کشیدن عیسی مسیح زمانی که او بر روی صلیب قرار داشت، شیطان آخرین تلاش هایش را می‌کرد تا نقشهٔ خدا برای نجات بشر را بر هم بزند و مانع شود. او از زبان مردم شروع به تحریک و وسوسه نمودن عیسی نمود:

• «کسانی که از آنجا می‌گذشتند سرهای شان را تکان می دادند و با ریشخند به عیسی می‌گفتند:

«تو که می‌خواستی خانۀ خدا را خراب کنی و در سه روز دوباره آباد کنی، حالا خود را نجات بده و اگر پسر خدا هستی، از صلیب پایین بیا!» همچنان سران کاهنان و علمای شریعت و بزرگان قوم، عیسی را مسخره کرده می‌گفتند: «او دیگران را نجات می‌داد اما خود را نمی‌تواند نجات بدهد. اگر پادشاه اسرائیل است، حالا از صلیب پایین بیاید تا ما به او ایمان بیاوریم. او به خدا توکل داشت و می‌گفت که پسر خداست. پس اگر خدا دوستش داشته باشد، او را آزاد می‌سازد.»[30]


• گواهی افسر رومی که شاهد عینی جان سپردن عیسی بر صلیب بود:

«وقتی افسری که در مقابل عیسی ایستاده بود، دید که او چگونه جان سپرد، گفت: «بدون شک این مرد پسر خدا بود.»[31]

در آیات فوق، برخلاف ادعای بعضی‌ها که انجیل را ناخوانده ادعا می‌نمایند که عیسی مسیح پسر خدا نیست، خواندیم که نه تنها خودِ عیسی مسیح ادعا کرد، و خدا بر آن مهُر تصدیق نهاد، بلکه به شمول ابلیس و ارواح ناپاک و پلید، بسیاری از کسانی که معجزات عظیم و قدرت وی را دیدند اعتراف کردند که عیسی مسیح پسر خداست. از همه مهمتر قیام عیسی از مرده‌گان و صعود وی به نزد پدر نشان داد که او پسر خداست و دارای ذات الهی‌ است.  عیسی مسیح فرمود:

«کسی هرگز به آسمان بالا نرفت مگر آن کس که از آسمان پایین آمد، یعنی پسر انسان که جایش در آسمان است‌.»[32]


مولانا جلال‌الدین بلخی چنین فرموده است:

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش [33]

 عیسی مسیح که روح خدا، کلمهٔ خدا، و پسر خدا می‌باشد جلال آسمانی را ترک کرد و به زمین آمد تا محبت عمیق خدا را به انسان ها آشکار ساخته و آنان را به سوی خدا رهبری نماید و سرانجام با صعود خود به پدر پیوست و در دست راست وی نشست.


دوستان عزیز! لطفاً کتاب مقدس را دقیق مطالعه نمایید زیرا اکثر خواننده‌گان کلام خدا مانند خواجهٔ حبشی، خزانه دار ملکۀ حبشه، از مطالعهٔ کتاب مقدس این حقیقت را بازیافته اند و شهادت داده‌اند که: «عیسی مسیح پسر خداست.»[34]


و نیز می‌خوانیم: «خدا این خبر خوش را مدت‌ها قبل به وسیلۀ پیامبران خود در نوشته های مقدس وعده داده بود. این خبر خوش دربارۀ پسر اوست که از لحاظ جسم از نسل داوود پادشاه متولد شد و توسط روح مقدس که در او بود و با زنده شدن پس از مرگ، به وسیلۀ قدرت عظیم خدا آشکار ساخت که پسر خداست. او سَروَر ما عیسی مسیح است.»[35]


 پس اگر عیسی می‌گفت که پسر خداست بدون شک راست می‌گفت. او نه دروغگو بود، نه کفر گو و نه گناهکار. در طول تاریخ هیچ کسی نتوانسته است گناهی را به عیسی مسیح منسوب بسازد. زیرا شهواتِ نفسانی و جسمانی انسان‌ها (مرد و زن) در تولد وی دخالت نداشت. روح خدا و آنچه متعلق به خداست گناه نمی‌ورزد.


فیض خداوند شامل حال همه شما عزیزان باد!



 

[1] افغان سمیر (۲۰۲۳). عقاید ایمانی مکتب الهیات مسیحی افغانستان. مجلهَ نورٔ حقیقت، شماره ۱. صفحه ۴-۵.

اعتقادنامه رسولان. مجلهَ نورِ حقیقت. صفحه ۸.

[2] انجیل شریف، متی ۱: ۱۸

[3] انجیل شریف، یوحنا ۱: ۱-۱۴. ترجمهٔ قدیم.

[4] رسالهٔ عبرانیان ۱: ۱

[5] میلر، ویلیام (۲۰۰۴). مسیحیت چیست؟ (کمال مشیری، مترجم). صفحات ۴۸-۴۹.

[6] کتاب دانیال ۳: ۲۵. لطفاً این فصل را به طور کامل بخوانید.

[7] کتاب اشعیا ۷: ۱۴

[8] انجیل شریف، لوقا ۱: ۲۵-۳۵

[9] انجیل شریف، لوقا ۲: ۴۱-۴۹

[10] انجیل شریف، یوحنا ۲: ۱۳-۱۶

[11] انجیل شریف، یوحنا ۱۴: ۱-۱۳

[12] انجیل شریف، یوحنا ۱۰: ۳۰. لطفاً این فصل را به طور کامل مطالعه نمایید. 

[13] انجیل شریف، یوحنا ۱۰: ۳۶

[14] انجیل شریف، یوحنا ۱۱: ۴

[15] انجیل شریف، متی ۳: ۱۳-۱۷

[16] انجیل شریف، متی ۱۷: ۱-۶

[17] رسالهٔ اول یوحنا ۵: ۹-۱۲

[18] انجیل شریف، یوحنا ۱: ۲۹-۳۴

[19] انجیل شریف، متی فصل ۴: ۱-۶

[20] انجیل شریف، متی ۸: ۲۸-۲۹

[21] انجیل شریف، مرقس ۳: ۱۱

[22] انجیل شریف، لوقا ۴: ۴۰-۴۱

[23] انجیل شریف، متی ۱۴: ۲۲-۳۳

[24] انجیل شریف، متی ۱۶: ۱۵-۱۷

[25] انجیل شریف، یوحنا ۱: ۴۹

[26] انجیل شریف، یوحنا ۱۱: ۲۷

[27] انجیل شریف، مرقس ۱: ۱

[28] انجیل شریف، متی ۲۶: ۶۲-۶۵

[29] انجیل شریف، یوحنا ۱۹: ۷

[30] انجیل شریف، متی ۲۷: ۳۹-۴۳

[31] انجیل شریف، مرقس ۱۵: ۳۹

[32] انجیل شریف، یوحنا ۳: ۱۳

[33] مولانا. مثنوی معنوی: دفتر اول. بخش اول - سر آغاز.

[34] کتاب اعمال رسولان، ۸: ۲۶-۳۹

[35] رسالهٔ رومیان ۱: ۲-۴

5 views0 comments

Recent Posts

See All

コメント


bottom of page